مسیر آشنایی دختر و پسر
1-شناخت_ عشق_ ازدواج.
2-عشق_ شناخت_ ازدواج
و
یا عشق_ ازدواج_ شناخت.
بعضی از پسران دختران ما در محیطهای مختلف با هم آشنا میشوند. با چشم باز به کمک منطق و احساس خود در کنار خانواده و کمک از مشاور پیش از ازدواج مسیر آشنایی و شناخت را طی میکنند و ازدواج میکنند.
عدهای ابتدا عاشق میشوند، جذب ویژگیهای ظاهری (قد و بالا_ رنگ چشم_ موقعیت اجتماعی_ اقتصادی_ تحصیلات) فقط به یک جنبه از ویژگیهای مثبت فرد توجه میکنند. میگویند من دنبال همسر پول دار بودم. دوست داشتم با کسی ازدواج کنم که تحصیل کرده باشد. این افراد احساسی انتخاب میکنند. در یک نگاه عاشق میشوند. عشق چشم اینها را کور میکند. به استدلالهای منطقی خانواده و اطرافیان توجه نمیکنند و یا علیرغم این که علائم و نشانههای هشدار را میبینند به امید تغییر فرد خود را فریب داده و شتابزده ازدواج میکنند اینها اعتقاد دارند که عشق حلال همه مشکلات است، زیر سقف خانه به شناخت از هم میرسند.
زیر سقف خانه: مسیر زندگی همه زوجها
زوجهایی که بر اساس شناخت ازدواج کردند موفقتر از زوجهایی هستندکه از روی احساس انتخاب کردند.
همه این زوجها از ایستگاههای مختلف عبور میکنند؛ به نام چرخههای زندگی.
- چرخه اول (ایستگاه اول: ایستگاه زوجی)
دوسال اول زندگی از پی خاطره ترین سالهای زندگی است. مسائل و تنش و بحث زیاد است. زوجهایی که مهارت های زندگی کنترل خشم_ مدیریت احساسات_ حل مسئله بلدند صبوری کرده میپذیرند که در زندگی مشترک اختلاف نظر و دیدگاه وجود دارد با همفکری هم، مشورت با هم مسائل خود را منیج و مدیریت میکنند. آنها باهم گفتگو و مذاکره میکند. این زوجها سواد زندگی را بلدند. اگر به مشکل برخورد کردند دیگری را مقصر نمیدانند. هدف آنها از بحث و گفتگو که حق بودن حرف من نیست. هدف حل مسائل زندگی است. دنبال مقصر و محکم کردن همسر نیسیند دنبال راهکار برای بهتر شدن رابطه مشترک هستند.
دستهای دیگر از زوجها: در چرخه اول زندگی که چرخه زوجی نام دارد گیر میکنند. این زوجها تازه از هم شناخت پیدا کردهاند. متوجه میشوند، مناسب هم نبودهایم این افرار شتابزده بر مبنای عشق دست به انتخاب زدهاند. درحالی که عشق شرط لازم است ولی کافی نیست. هیجانات عشق بعدازشش ماه به پایان میرسد. افراد خود واقعی نشان را به نماش میگذارند. اختلافات فرهنگی_ اعتقادی طبقاتی_ نگرشها اهداف هر کس متفاوت است. این زوجها علیرغم سواد آکادمی و دانشگاهی سواد زندگی ندارند. میگویند من همین که هستم و فقط میخواهند طرف مقابل خود تغییر کنید. عدهای در این چرخه از هم جدا میشوند.
- ایستگاه دوم (چرخه دوم) چرخه والدگری
انتقال از نقش زوجی به نقش والدگری: زوجها علاوه بر داشتن نقش همسر نقش پدر و مادر شدن هم اضافه میشود. افرادی که درست انتخاب کردهاند. رابطه زوجه خوبی داشته است. در نقش والدگری هم موفق هستند و به سلامت از این دستگاه عبور میکنند، و عدهای که درگیر مسائل زوجی خود هستند این تنشها را با خود به این چرخه میآورند. از آنجایی که نوزاد نیاز به مراقبت ویژهای دارد مخصوصاً از سمت مادر، اگر آقا کمک کند کنار همسر باشد بین آنها شکاف و فاصله ایجاد نمیشود. آقا از راه میرسد با همسر صحبت میکند. جویای حال همسر است بعد سراغ فرزند میرود. به خانم میگوید دیشب شب سختی داشتی من هستم، استراحت کن. همراهی همسر در این ایام بسیار مهم است و خستگی روحی و جسمی خانم را برطرف میکند. هر دو برای زندگی خود تلاش میکنند. رابطه زوجی آنها با ورود فرزند شادتر و محکم تر شده است. این زوجها به زندگی خود اهمیت میدهند. هم در زندگی مشترک موفقاند هم در فرزند پروری.
دستهای دیگری از زوجها:
آقا وقتی به خانه میآیدکمک همسر نمیکند. تمام وظایف مراقبت از کودک بر دوش همسر است. خانم به دلیل بی خوابی خستگی امکان دارد نتواند مثل قبل نیازهای جنسی همسر را تأمین کند و این باعث دلخوری و طلبکاری همسر میشود. آقا از راه رسیده یکراست به سراغ کودک میرود، اصلاً همسر را نمیبیند. در صورتی که اولویت مادر کودک است. این زوجها در این چرخه گرفتار میشوند. شکاف بین همسران با ورود فرزند بیشتر از قبل میشود. اینها در رابطه زن و شوهری خود از قبل مشکلات داشتند با ورود فرزند دوبرابر شده است. کودک ناآرامی مادر را درک میکند مقل دریا و قایق دریای آرام_ قایق آرام، دریای متلاطم قایقی شکسته به بار میآورد.
پس: اگر همسر کمک نکند، به خانم توجه نکند، فاصلهها بیشتر میشود. این زوجها درگیر بودهاند. همان هایی هستند که میگفتند ازدواج کند خوب میشود. ازدواج کرد خوب نشد، بچه دار شوید سرگرم میشود. همان هایی هستند که عجولانه احساسی تصمیم ازدواج گرفتند و در اوج دعواها پای یک کودک را به خانه باز کردند. مشکل بزرگتر شد. گاهی مادر در این دوران خانه را ترک میکند. کودک تجربه قهر پدر و مادر را پیدا میکند. خشونت در خانه فراوان است، گاهی مادر افسردگی بعد از زایمان میگیرد. بیحوصله است، برای کودک وقت نمیگذارد. او را به حال خود رها میکند. این کودک دل بستگی ناایمن را تجربه میکند. (سنگ نمای شخصیت افراد در کودکی گذاشته میشود) این همان خشت اول است که اگر معماری زندگی پدر و مادر کج گذارند تا ثریا کج میرود. شخصیتهای پرخاشگر_تکانش _ دو قطبی_ مرزی_ همه محصول این زندگی است. عدهای در این مسیر در ایستگاه پیاده میشوند و از همسر جدا میشوند.(طلاق)
زندگی ناکام، فرزندان آسیب دیده، محصول این زندگی
عشق آنها تبدیل به نفرت شده است، عشقی که میگفتند حلال همه مشکلات است آنها را کور کرد.
- چرخه سوم چرخه فرا والدینی (ایستگاه فراوالدینی):
در این ایستگاه بچهها بزرگ شدهاند، بچههایی که در خانواده موفق رشد کردهاند. به پیشرفت علمی_ ورزشی_ اقتصادی_ دوستیابی درست رسیدهاند. خانواده محصولی که کاشته است را در این ایستگاه برداشت میکند. بعضی والدین لذت میبرند، و بعضی کاه درو میکنند. نوجوانی بحران دارد، والدین که رابطه زوجی خوبی دارند. وظیفه والدینی را خوب انجام دادهاند بحرانهای نوجوانی فرزند خود را نیز با هم مدیریت میکنند. نوجوان خطاهای کمتری دارد، این والدین در سن بلوغ کنار فرزندان هستند. در انتخاب رشته تحصیلی، انتخاب دوست، انتخاب همسر کنار فرزندان هستند نه در مقابل آنها.
امّا زوجهای ناموفق: از آن جایی که تنش و درگیری در این خانوادهها از ابتدا بوده بچهها در این سن نوجوانی و جوانی منبع باروت و خشم هستند. پرخاشگری بالا، از والدین انتقال میگیرد. پا روی ارزشهای خانواده میگذارند. به نوعی نیاز به دید شدن، شنیده شدن، تأئید و توجه که در کودکی ارضا نشده با بدرفتاری، بد صحبت کردن، لباس نامناسب و نامتعارف پوشیدن جبران به غلط میکنندف مشکلات بزرگ بزرگتر. عدهای در این دورانجدا میشوند. مشکلات زوجی_ مشکلات والد گری _ مشکلات فرا والد گری_ مثل غده سرطانی بزرگ بزرگ تر .
- چرخه میانی زندگی ایستگاه میانی:
در این دستگاه زوجها دنبال هویت شخص خود میروند، آقا میگوید من ازدواج کردم. جوانی نکردهام تازه یاد رفیق بازی میافتد. خانم میگوید من درگیر بزرگ کردن بچه بودم. دوست داشتم ادامه تحصیل بدم الان بهترین فرصت است. و هر کدام دنبال اهداف شخصی خود میروند. زوجهای موفق در کنارهم رشد میکنند. زوجهای ناموفق شکاف و فاصله آنها بیشتر و بیشتر میشود. فرد سومی را وارد زندگی میکنند. ( خیانت_ اعتیاد_ رفیق بازی) در این چرخه اتفاق میافتد.
- چرخه آشیانه خالی:
در این چرخه بچهها یا ازدواج کردهاند یا مهاجرت، زوجهایی که قبلا بخاطر بچهها باهم زندگی میکردند. در این چرخه گرفتار میشوند. آشیانه خالی است، زوج دلیلی نمیبیند با هم زندگی کنند. خیلی وقت است باهم کاری ندارند. مثل هم خانه نه صمیمیت_ نه گفتگو_ نه رابطه جنسی فقط ویترین زندگی بخاطر بچهها برقرار بود. با رفتن بچه انگیزهای برای ماندن نیست. عدهای در این دوران از هم جدا میشوند و هر کس دنبال علایق خود میروند.
- چرخه بازنشستگی، یا ئسگی جسمی، یا ئسگی شغلی و پیری است:
در این مرحله ناتوانی، افسردگی، آلزایمر خود را نشان میدهد. زوجهای موفق از سرعت جسم، روح بهتری برخورد دارند. زوجهای ناموفق و شکست خورده آسیب دیده تر، زوجهای موفق فرزندان بهتری پرورش دادهاند و در دوران پیری از وجود فرزندان بهره میبرند. زوجهای پرتنش علاوه بر پیری مشکلات جسمی خود باز هم درگیر زندگی بچهها هستند. این مسیری که همه زوجها طی میکنند.
در خانه چه اتفاقی میافتد:
وقتی ازدواج صورت میگیرد ما با نوزادی روبرو هستیم به نام رابطه زوجی_ زندگی مشترک یا ازدواج، رابطه زوجی یا ازدواج مانند کودکی و نوزاد نیازمند رسیدگی_ مراقبت_ محبت_ نوازش است. اگر به نوزاد توجه نشود حیات او به خطر میافتد. رابطه زوجی هم همین است، نیازمند مراقبت است. هیچ کس نوزاد خود را رها نمیکند. رابطه زوجی یا ازدواج نیاز به وقت گذاشتن دارد وگرنه از بین میرود.
چرا زوجها دچار درگیری تعارض و چالش میشوند؟
- ازدواج نیازمند داشتن بلوغهای چندگانه است. بلوغ عاطفی و روانی از مهمترین بلوغهای زندگی مشترک است. فرد باید بندناف دوران عاطفی و روانی خود را از خانواده بریده باشد. متأسفانه پسر و دختر زیر سقف خانه خود هستند ولی دلشان درگیر مسائل خانواده هاست. برای کوچک ترین اتفاق به خانواده زنگ میزنند. خودشان به تنهایی قادر به حل و فصل مسائل زندگی نیستند. او میگوید خانواده من درست میگویند همسرش میگوید خانواده من، درست میگوید و به این ترتیب جنگ قدرت پیش میآید. پای خانوادهها به کانون زندگی آنها باز میشود و اینجاست که همایت والدین تبدیل به دخالت میشود.
- فرد به بلوغ وفرد به بلوغ و پختگی روانی نرسیده است. وقتی ازدواج میکند، ازدواج اولویت اصلی است. کار_ تحصیل_ دوستان همه اولویتهای بعدی میشود. مفهوم زندگی مشترک را نمیداند. نمیشود ازدواج کرد ولی مثل مجردها زندگی کرد زندگی مشترک یعنی باهم بودن، هم فکری. 80% تایم زوجها باهم باشند، 20% از تایم باقی مانده برای مسائل فردی.
تایم مشترک: خرید مشترک، پیاده روی مشترک.
تایم فیلم دیدن مشترک، باهم بودن، آشپزی مشترک، اگر این توازن برعکس شود زوج دچار تنش و درگیری میشود. یعنی تایم کمی باهم باشند. مثال هر دو کارمند هستند 5عصر خانه هستند تا بخوابند 11 شب از این 6ساعت که باهم هستند 4ساعت فعالیت مشترک باهم 2ساعت فیلم جداًگانه_ مطالعه_ کارهای شخصی_ تلفن_بعضیها خانه را خوابگاه میکنند.
- ناتوانی در درک تفاوتهای دوران شناخت زن و مرد:
اگر پسر و دختر تفاوتهای یکدیگر را بدانند و این را بپذیرند و احترام بگذارند کمتر با چالش روبرو میشوند. خانمها کلامی هستند، جزء نگر هستند، تشریفاتی هستند. همدلی_ گوش شنوا_ صحبتهای عاشقانه دوست دارند. مردان غیر کلامی هستند. عمل گرا_هدفمند _ مسئلهمدار_ کلی نگر_ منطقی اگر به ویژگیهای شخصیتی و روان شناختی یکدیگر شناخت پیدا کنند کمتر از هم میآموزند. هیچ کدام بر دیگری برتری ندارد. دو نمیه هستند که یک انسان را معنی ومفهوم میبخشند درک ویژگی های زن و مرد باعث پذیرش و کمک به حل بعضی از بحثها میشود.
- مهارتهای زندگی:
متأسفانه زوجها مهارت و سواد زندگی ندارند. از کجا بیاموزند!!! آموزش و پرورش که به فرزندان نمیآموزد و اگر هم آموزشی هست کافی نیست. پس این جوان کجا بیاموزد!!! این ضعفها خود را در زندگی مشترک نشان میدهند وقتی به آقایی میگویم شما دیرباور هستید( سخت باور«عمداً نمیگویم بدبین») قبول نمیکند و حالت دفاعی میگیرد.
میگویم: از چند نفر از نزدیکانت بپرس.
دفعه بعد که آمد گفت بله. پسرم هم همین را گفت. همکارم هم همین را گفت.
فرد خود شناسی ندارد، کنترل خشم ندارد، همدلی ندارد، و معمولاً اول کاری میکند سپس می رود و یاد میگیرد. اول ازدواج میکنند بعد سراغ متخصص میروند.آب از سرچشمه گلآلود است و فرد انتظار دارد که یک جلسه تمام مسائل زندگیاش حل شود. همان ابتدا میپرسد چند جلسه باید بیایم؟؟ میگم خودت چه فکر میکنی؟ نظر خودت چیست؟ میگویم مشاوره پیش از ازدواج رفتی؟ میگوید بله. یک جلسه بعد این مشاوره بود. یعنی شما در یک جلسه به شناخت رسیدید و همه چیز مشخص شد؟ افراد با عجله انتخاب میکنند. «پیشگیری بهتر از درمان است.» وقتی خراب شده به متخصص رجوع میکنند.
زوجها زبان عشق هم را بلد نیستید. آقا شکایت میکند به همسرم به من اهمیت نمی دهد. خانم شکایت میکند همسرم قربان صدقه من نمی رود. باهم درباره نیازهای خود گفتگو نمیکنند. زوجها با اشتیاق ازدواج میکنند ولی در راهرو های دادگاه فحاشی میکنند. زیرا زبان عشق یکدیگر را بلد نبودهاند. بعضی از زوجها می ترسند درمورد موضوعات زندگی صحبت کنند میگویند دعوا میشود. از بحث کردن وحشت دارند. چرا؟ چون زوجها قوانین دعوا را بلد نیستند. دعوای عادلانه را بلد نیستند، دعوای ناجوانمردانه میکنند.
چطور دعوا کنند؟؟؟
- در دعوای عادلانه روی یک موضوع بحث میشود.
- تحقیر_ توهین و سرزنش نمیشود.
- به خانوادهها بی احترامی نمیشود.
- نبش قبر نمیکنند.
- در حضور دیگران، در حضور بچهها بحث نمیکنند.
امّا در دعوای ناجوانمردانه تحقیر_ توهین_ سرزنش وجود دارد. بی احترامی به هم، خشونت کلامی، یاد بگیرند از بحث وحشت نکنند بلکه روش بحث درست را بیاموزند. هرجا صدایمان بالا رفت گفتگو را به زمان دیگری موکول کنند. پس احترام به تفاوتهای جنسیتی، و شناخت ویژگیهای یکدیگر تعارض را کم میکند.
- الگوهای خانوادگی:
گاهی الگوهایی که از خانواده با خود میآوریم باعث تعارض میشود. خانوادههای زن سالار، مرد سالار دنبال کسب قدرت هستند. هر کس میخواهد قدرت خود باشد در صورتی که زندگی مشترک توازن قدرت است. رابطه برد_ برد است نه رابطه برنده- بازنده، زن و شوهر در یک تیم هستند و منافع مشترک داذند نه منافع فردی.
در تعارض به سمت تخریب نباشیم. حل تعارض را یاد بگیریم. راه حل بسازیم انعطاف پذیر باشیم.
- تفاوتهای فرهنگی:
ما در سرزمینس زندگی میکنیم تفاوتهای فرهنگی زیادی وجود دارد. فرد کرد در کردستان با کرد مهاباد فرق میکند. وقتی ازدواج با دو فرهنگ متفاوت است، به فرهنگ هم احترام بگذاریم. ما در ازدواج وارد سرزمین همسر میشویم. لیدر ما همسر ماست که مارا با آداب و رسوم خود آشنا کند. وظیفه ما پذیرش و احترام به فرهنگ آنهاست. نه زیر سوال بردن و مسخره کردن آداب و رسوم آنها.
- عامل ویژگیهای شخصیتی:
از دیگر عوامل ایجاد تعارض ویژگیهای شخصیتی است. یکی برون گراست_ یکی درون گرا_ یکی رسمی است_ یکی گرم و صمیمی_ یکی هیجان طلب است_ یکی یکنواخت_ یکی اهل برنامه ریزی است_ یکی ریسک پذیر، شناخت این ویژگیها باعث میشود یکدیگر را آگاهان و با شناخت انتخاب کنند. در مشاوره پیش از ازدواج با استفاده از تست نئو_ MMPI ویژگیهای درونی افراد نمایش داده میشود و دختر و پسر با اگاهی انتخاب میکنند.
مراجع میگه همسر من اهل تعامل و گفتگو نیست. اجتنابی است. انگار با همه قهر است. با هیچکس صحبت نمیکند. قطع ارتباط، تنهایی لذت میبرد. نه با پدر، نه با مادر، برادر، خواهر، همسر، فرزند، همکار، دوست هیچ تعاملی ندارد. مثل ربات سرکار میرود برمیگردد؛ خانه این فرد اسکزوئید است. اختلال دارد یعنی درون گرای مطلق، دوری گزینی سقوط حالا تو خودت را به در دیوار بکوب آقا عوض نمیشود. چون شخصیت او این گونه است. شخصیت کی ساخت میشود همان خشت اول_ نوزادی(دلبستگی ایمن) این افراد در خودشان غرق هستند. در مشاوره پیش از ازدواج این افراد شناسایی میشوند به کاندید ازدواج گفت میشود که ایشان چنین شخصیتی دارد. مشکلات زندگی به این افراد گفت میشود. انتخاب با خود است، ازدواج کنی یا نه؟ سوال این افراد ازدواج نکنند؟ ابتدا درمان شوند بعد ازدواج کنند.
دیدگاهها و عقاید:
یکی دیگر از حوزههای تعارض دیدگاهها و اعتقادات است. زوجهایی که اختلاف اعتقادی و نگرشی دینی دارند نمیتوانند زندگی آرامی داشته باشند. اختلاف عقاید در دین و مذهب تیشه به ریشه زندگی میزند.
نیازها:
یکی دیگر از حوزههای تعارض، نیازهای زوجین است. یکی نیاز به سفر خارج دارد یکی دنبال سرمایه گذاری است. یکی نیاز به عشق دارد یکی نیاز به قدرت یکی نیاز به تفریح دارد یکی نیاز به قدرت و کسب سرمایه، خونه بزرگ، ماشین مدل بالا. اینها زمینه تعارض است. اگر نیازهای یکدیگر را بشناسید و درک کنند و احترام بگذارند مشکل پیش نمیآید. تعارض زمانی است که به نیاز همسر پاسخ ندهیم. واکنش نشان میدهد، تا دیده بگیرد. فقط دنبال نیاز خودمان باشیم و مانع رسیدن همسر به نیازهای معتوش باشیم.
لایف استایل یا سبک زندگی:
یکی لایف استایل سبک زندگی 6صبح بیدار، ورزش، نان داغ، صبحانه، سرکار. یکی 6 صبح تازه میخوابد. سبک زندگی زن و شوهر از باهم ناهمخوان باشد به مشکل برمیخورند مگر این که سبکی خود را تعدیل کنند.
موقعیت اجتماعی:
اگر موقعیت اجتماعی_ سواد علمی_ درآمد خانم از آقا بیشتر بالاتر بود و اختلاف معنا داری داشت باعث تعارض میشود.
زوجها در تعارضات چگونه عمل میکنند؟
بعضی از زوجها یکی منفعل است به گذشت زمان میسپرد. خودش درست میشود. زندگی را رها میکند. نوزاد رابطه را رها میکند. یکی از زوجها قهر میکند، بعضیها پرخاشگر میشوند. حواسمان باشد پرخاشگری_ خشونت همیشه سرخ نیست گاهی خشونت سفید است. محرومیت عاطفی، اجتماعی، مالی، روانی، کلامی ایجاد میکند. زوج ماه ها قهر میکند. نمیگذارد همسر با خانواده و دوستان رفت و آمد کند. جلوی پیشرفت همسر را میگیرد، تحقیر میکند، سرزنش میکند. خشونت مالی دارد. پول در اختیار همسر نمیگذارد، قهر کردن، بی توجهی، خشونت کلامی داند. متأسفانه خشونتهای سفید جایی برای دیدن ندارد و دید داده نمیشود.
پس زمانی زوجها اجتناب میکند، گاهی منفعل و تسلیم گاهی پرخاشگری شیوه های آنها. هر دو حمله میکنند ، همه اقوام و خانواده منتظرند این دو جدا شوند قصه آن دو همیشه قهر اندوه بوده. یکی قهر میکند یکی پرخاشگری، عدهای تسلیم هستند هیچکاری نمیکنند اوضاع خراب خرابتر میشود. عدهای در تعارضات حل مسئله میکنند. راه حل میدهند. گفتگو میکنند از افراد متخصص مشورت میگیرند. پس زوجهایی که گفتگوی آنها هیجانی است رابطه را زخمی میکنند. در این مسیر هر دو مقصر هستند. برعکس زوجهایی که سبک پرخاشگری و حمله دارند دنبال مقصر هستند. خانواده را به صلابه میکشند. یعنی زوجها اختلافات را نادیده میگیرند. و زخمهای روان را مزمنتر میکنند.
ما سبک مناسب را بسازیم، از خانواده میآموزیم.
پدر و مادر ما در مسائل خود چگونه دعوا میکنند؟ قهر؟ پرخاشگری؟ گفتگو؟ تربیت مسموم باعث ایجاد الگویی مسموم میشود. من وقتی در مورد خانواده خودم به این نتیجه برسم به آنها چگونه رفتار میکردند. اگر من هم مثل آنها رفتار کنم همان نتیجه را میگیرم چه مثبت چه منفی دنبال الگویی درست برای زندگی خودم باشم. من چه رفتاری انجام دهم که با مشکلات آنها روبرو نشوم. پس منفعل بودن، تسلیم بودن، نادیده گرفتن مقصر دانستن پرخاشگری کلامی و غیر کلامی(سرخ و سفید) ممنوع.
به جای آن گفتگو_ حل مسئله_ راه حل کمک از افراد متخصص. من خوبم، توهم خوبی، تو دلایل خود را بیار منم هم دلایل خود را، بنشین باهم حرف بزنیم، ما دشمن هم نیستیم همسر هم هستیم، هم سفر هم هستیم.
گفتگو را یاد بگیریم. آقا میگه این حرف من را نمی فهمد.- میگم این ضمیر اشاره به اشیاء است ایشان اسم دارند. خانم صحبت میکند. آقا صدبار حرف او را قطع میکند. چشم غره میرود. سقف را نگاه میکند. حواس خود را پرت میکند. سرگرم گوشی است. گارد میگیرد. نشان میدهد در خانه هم همین گونه هستند. میگم به حرف همسرت گوش کن به نیاز پشت حرفش گوش کن. به احساس پشت حرفش گوش کن. به نیاز پشت حرفش توجه کن. به احساس پشت حرفش. او چه میخواهد بگوید، از نظر تو غر زدن است امّا میخواهد بگوید حواست به من باشد. به من توجه کن، صحبت کن. لطفاً منو ببین. بگذارد همسرت صحبت کند تو خوب گوش کن بعد حرف او را خلاصه کن پشت حرفش چیست بعد تو صحبت کن او گوش کند. وقتی همسرت حرف میزند دنبال جواب نباش، فقط گوش کن.
گاهی زوجها در چند حوزه تعارض دارد گاهی در همه حوزهها درگیر هستند اینها بدین صحبت رسیدهاند. زوجها دشوار هستند. ما باورهای خود را به زندگی مشترک میآوریم این باورها درست یا نادرست جهیزیه روانی ماست.(جهیزیه فقط ظرف و ظروف نیست)
ما روابط عاطفیمون یا در قبرستان است یا در فرودگاه، قربان صدقه رفتنها گل خریدنها در زندگی جایش خالی است. زوجها از بچه سوء استفاده روانی میکنند. بچه را وسط میگذارند. بگو حق با من هست یا بابات؟ در کودکی که میگفتند. من و دوست داری یا بابات الان به کودک میگویند حق با من هست یا بابات. کسانی که بچه را وسط درگیری میآورند تا بین پدر و مادر قضاوت کند با تنفرهای نامرئی فرزند خود را تکه تکه میکند. یک جایی بچه را به عنوان قاضی مینشانند که بین من و پدرت قضاوت کن و چنان صدمهای به کودک و فرزند خود میزنند که بچه از جنس مخالف متنفر میشود دچار بدبینی میشود.
جان گاتمن کسی است که سالهای زیادی را روی زوجها کار کرده است. او میگوید از روی رفتار زوجها میتوان حدس زد رابطه آنها موفق است یا ناموفق او میگوید زوجهایی که تهدید، سرزنش، فحاشی، کتک کاری، تمسخر میکنند به شکست منتهی میشود. زوجهایی که دنبال مقصر هستند و از خود دفاع میکنند به شکست منتهی میشوند. زوجهایی که قهر میکنند، سکوت میکنند، فاصله میگیرند، دیوار سنگی درست میکنند طلاق عاطفی میگیرند. هواسمان باشد زیر سقف خانه چه کاری میکنم. زیر سقف خانه دعوا_ بحث است مذاکره. گفتگوی سالم را یاد بگیریم تا فرزندان هم از ما یاد بگیرند.
قواعد مذاکره:
1.هر دو اهل گفتگو تعامل باشند 2.روی یک موضوع بحث کنند. مسائل خانوادهها جدا، مالی جدا، مسائل جنسی جدا، بچهها جدا بحث شود. دنبال پاسخ نباشیم. حق خود و خانواده شوکت دستن میزارم درستش میکنم. نه سرا پا گوش باشیم. بگویم من از حرف تو این گونه متوجه شدم درست هست. نگرانی او را درک کنید. به نظرات هم احترام بگذارید. وقتی اقا خسته است. وقت گفتگو نیست، زمان و مکان مناسب نیست. دم در جای مناسبی نیست. آقایان 20دقیقه طول میکشد از زمانی که وارد خانه میشوند خود را با محیط خانه منطبق کنند.
مثل ما خانمها نیستند همه آشپزی میکنند. تلفن حرف بزنید دیکته بگویید. خانم دم در شرح حال میدهد، مامانت زنگ زد. مسئله امروز خود را بگویید. ده سال پیش مامانت من مریض شدم به من سر نزد را رها کن. او فوت کرده تو هنوز درگیری. ببین امروز مسئله تو چیست الان چه خواستهای دارد؟ چه چیزی امروز ذهن تو را مشغول کرده است تا فردا نخواهی غصه امروزت را بخوری گذشته گذشته آینده که نیامده فرصتی که در اختیار داری و نقد است، زمان حال و اکنون است. آن را دریاب!
برای گذشته نمیتوان کاری کرد برای امروز درست انتخاب کن. درست تصمیم بگیر. چقدر خوب است زوجها همان طور که به خرید لپ تاپ از متخصص آی تی کمک میگیرند برای زندگی هم از متخصص کمک بگیرند. جوانها ادعای همه چیز دانی دارند. شعار من همین که هستم در زندگی معنا ندارد. تو اجازه نداری با این طرز فکر ازدواج کنی، زندگی مشترک منی وجود ندارد من تبدیل به ما شده است قسمتی از مشاوره پیش از ازدواج آموزش همین مسائل است. زوجها روی صمیمیت خود کار میکنند. مردان صمیمیت عاطفی را یاد میگیرند واژگان عاطفی، کادو گرفتن، قدردانی، تعریف تمجید؛ صمیمیت عاطفی را افزایش میدهد. لمس کردن، نوازش کردن، بغل کردن، بوسیدن صمیمیت جسمی است. به صمیمیت معنوی هم احترام بگذارند. من اهل دعا هستم نگو مسخرهاش را در آوردی سفر زیارتی، نماز، به اعتقادات هم احترام بگذاریم. صمیمیت اجتماعی داشت باشیم تایم باهم بودن، وقت بگذاریم. زبان عشق یکدیگر را بشناسیم بعضیها زبان عشقشان هدیه گرفتن است بعضیها تعریف و تمجید بعضیها کاری انجام میدهند بعضیها زبان عشقشان لمس و بغل کردن است زبان عشق یکدیگر را بشناسیم و با همان زبان با او ارتباط بگیریم زبان عشق شما چیست؟ زوجهای موفق زبان عشق یکدیگر را بلدند صمیمیت عاطفی، جسمی، جنسی، اجتماعی دارند جان گاتمن میگوید زوجهای خوشبخت در هفته هر روز ۵دقیقه با هم صحبت میکنند. ۳۵دقیقه در هفته یک بار بیرون میروند تحسین و قدردانی میکنند. خداحافظی شب بخیر،صبح بخیر، بوسیدن، استقبال رفتن بغل کردن دارند. زیر سقف خانه باید تلاش کردن زندگی را نگهداشت طراوت ایجاد کرد؛ رابطه خوب ساختنی است نه یافتنی.
- رضوان جعفری درمانگر زوج و خانواده