مهارت های زندگی

مهارت های زندگی

کودک که بودم می خواستم دنیا را تغییر دهم. دیدم نمی توانم.

کمی بزرگتر شدم، خواستم کشور خود را تغییر دهم، باز هم نتوانستم !

بزرگتر که شدم، می خواستم شهر خود را تغییر دهم، دیدم نمی شود.

و بعد می خواستم پدر و مادر خود را تغییر دهم، آن هم نشد.

و در سالخوردگی متوجه شدم، من باید خود را تغییر دهم، نه پدرومادر خود !

و نه شهروکشور خود را ! که اگر من تغییر کنم، اطراف من نیز تغییر می کنند.

تغییر من یعنی تغییر دیگران.

این متن به خوبی بیان می کند که تغییرات را از خودت شروع کن.

سازمان بهداشت جهانی یونسکو = سواد را فقط خواندن و نوشتن نمی داند بلکه سواد را داشتن مهارت هایی از جمله مهارت های زندگی یا مهارت  بهتر زیستن  می داند. مهارت زندگی را مهارت  تغییر خود می داند.

امروزه افراد وسایل خود را به روز می کنند ویندوز گوشی خود را بروزرسانی و آپدیت می کنند. اما افکارشان  بوی عهد قاجار  می دهد.

و انتظار تغییر و عوض شدن از دیگران دارند. این جمله سمی که من همین هستم که هستم.

به روزرسانی فقط فقط این نیست که ما ظاهر خود را به روز کنیم بلکه باید فرهنگ خود را نیز بروز کنیم.

عادت ها- باورها- فرهنگ های خوب گذشته را حفظ کنیم. و سنت های دست و پا گیر گذشته و نادرست را حذف کنیم.

مهارت های زندگی آموزش هایی است که یادگیری آن باعث رشد است شامل 10 مهارت است.

1. مهارت ارتباط                                     2. مهارت خودشناسی

3. همدلی                                              4.حل مسئله و تصمیم گیری

5. مدیریت استرس                                  6.مدیریت خشم

7. حل تعارض                                        8. تفکر نقاد

9. تفکر خلاق                                        10.  مدیریت هیجانات

آموزش مهارت های زندگی توسط والدین باید صورت گیرد. اما خانواده هم آموزش ندیده است. متأسفانه در دروس مدرسه هم آموزش داده نمی شود.

اکثرا مهارت های زندگی را بلد نیستند. در نتیجه در کار – تحصیل – رابطه عاطفی در شغل و خانواده دچار مشکل می شوند

در تجربه درمان به این رسیده‌ام که عمده ترین مسائل زوج های ضعیف در مهارت های زندگی است. من چه قدر  خود را می شناسم. من کی  هستم؟ چه نقاط قوت و ضعفی دارم. با چه کسی  می توانم ازدواج کنم؟ آیا من فرد مناسبی برای ازدواج هستم؟

یا فقط دنبال فرد مناسبی برای ازدوج هستم؟ خودشناسی یک مهارت است.

دومین مهارت، مهارت  برقراری رابطه مؤثر و سالم  است. گاهی ارتباط برقرار می شود، اما ادامه پیدا نمی کند. من چگونه وارد رابطه می شوم؟ چگونه رابطه را مدیریت کنم؟ که نه خود زخمی شوم و نه دیگری‌ !

سبک ارتباطی من، با دیگران چگونه است؟ من در ارتباط خود منفعلم یا پرخاشگر؟ یا جرأتمند؟

آیا من حل مسئله بلدم؟ همدلی بلدم؟ می دانم چه طور خشم خود را مدیریت کنم؟ هیجانات را می شناسم؟ بروز می دهم یا هیجانات خود را سرکوب می کنم؟ مدیریت عشق و عواطف را می شناسم؟ آیا سریع وارد رابطه عاطفی می شوم؟ یا ترس از ورود به رابطه را دارم؟‌مدیریت هزینه ها چه طور؟ چه قدر در زندگی متعادل هستم؟ در دخل و خرج؟ در به کارگیری عقل و احساس باهم؟ در تعادل بین کار و خانواده؟ این ها خروجی مهارت های زندگی است، که با آموزش و تمرین و تمرین در ما نهادینه می شود، مثل رانندگی.

عمده مشکلات زوجین ضعف این  مهارت  است.

از زوجین شنیده ام که همسر من توهین آمیز رفتار می کند، تحقیر می کند، یعنی مهارت برقراری ارتباط مؤثر را ندارد.

همسر من پرخاشگری می کند، یعنی کنترل خشم  ندارد.

کمی با خود خلوت کنیم ــــــ چقدر این مهارت را بلد هستیم؟ و اگر یاد بگیریم چه کمکی در ارتباط با همسر – فرزندان و همکاران خواهیم داشت. اگر بلد باشیم به فرزندان هم یاد می دهیم پس برای یادگیری مهارت های زندگی تلاش کنیم چرا که با تمرین به آن می رسیم.

«مهارت ارتباط مؤثر»

ارتباط چیست؟

ما انسان ها به ۴ نوع ارتباط نیاز داریم:

1- ارتباط من با خودم                                                            I and me

2- ارتباط من با دیگران(همسر، فرزند، اقوام، همکار)            I and others 

۳- ارتباط من با خدا                                          I and God              

4- ارتباط من با طبیعت                                                   I and nature

میزی را در نظر بکشید اگر پایه های میز کوتاه تر و یکی بلندتر باشد تعادل میز به هم می خورد یا یکی از پایه ها نباشد یا ست باشد باز هم میز تعادل ندارد.

ما هم در ارتباطات به این ۴ بعد اختیاج داریم. اگر در یکی از ابعاد غرق شدیم یا ارتباط خود را با یکی یا دوتا از این ابعاد کم یا قطع  کنیم. حال خوبی را تجربه نمی کنیم. انسان نرمال و متعادل انسانی است که به همه جنبه های زندگی خود می پردازد. با خود، دیگران، خدا، طبیعت در صلح و دوستی است. رابطه خوبی با خود دارد.

رابطه من با خودم چه طور است؟ چه قدر خود را دوست دارم؟ چه قدر روی خودم حساب باز می کنم؟ چه قدر بلدم با خودم کیف کنم؟ با خودم مهربانم !!! خودگویی من چگونه است؟ مثل یک رفیق خود را حمایت و تشویق می کنیم؟ یا سرزنش؟ من دوست خودم هستم؟ برای خودم وقت می گذارم؟ به سلامتی خودم اهمیت می دهم؟ ورزش – تغذیه سالم دارم؟ مسافرت می روم؟ من شاکرم؟ یا شاکی؟ رابطه من با خودم چگونه است؟ از چه کلماتی درمورد خودم استفاده می کنم؟ من بدبخت – من بدشانس !  یا نه در مورد خودم مثبت صحبت می کنم؟ اگر من ارتباط خوبی با خودم نداشته باشم با دیگران هم ارتباط خوبی ندارم؟ اگر من خودم را با همه نقص ها و کاستی ها بپذیرم و در صدد رشد و ارتقای  خود باشم. دیگران را همانگونه که هستند می پذیرم؟

من انسان هستم و انسان بودن من در ناقص بودن من است. نه کامل بودن.

تا به حال برخوردید فردی وارد جمعی شود به همه بدوبیراه می گوید. اصطلاحا می گویند طرف خودش با خودش دعوا داره. آره واقعا این افراد از درون در جنگ هستند.

با داشتن همه امکانات رابطه خوبی با خودُ خانواده و دوستان برقرار نکردند.اگر دائم فکر گذشته را می کنم با تجربه امروزم گذشته خود ررا قضاوت می کنم. با این سخت گیری به خود با دیگران هم اینگونه برخورد می کنم. وقتی با خود سخت می گیرم بر دیگران سخت تر ــــــ . وقتی خود را دوست ندارم چگونه دیگران را دوست بدارم.

من وقتی با خودم ارتباط و پیوند خوبی ندارم ! با دیگری نمی توانم پیوند برقرار کنم ــــــ اگر این روزها حالمان خوب نیست کمی با خود خلوت کنیم. ببینم با خودم چه قدر رابطه دارم.  قیصر امین پور

دیر گاهی است که افتاده‌ام از خویش به دور

شاید این عید به دیدار خودم هم بروم.

این جمله را داشته باشید که  ارتباط من با خودم سر آغاز بقیه ارتباطات است. وقتی با خودم ارتباط ندارم در بقیه ارتباطات ناکام هستم. انسان موجودی اجتماعی است.

ما در ارتباط به دنیا می آيیم     در ارتباط رشد می کنیم.                   در ارتباط آسیب می بینیم.       

در ارتباط سالم درمان پیدا می کنیم.      به خود احترام نمی گذارد.       ضعف های خود و فرزندان و خانواده خود را جار نمی زند نمی تواند انتظار داشته باشد دیگران برای من ارزش و احترام قائل باشد. نمی توانم فقط انتظار داشته باشم دیگران حال من را خوب کنند. من مسئول حال خودم هستم. این اولین مسئولیت من در قبال خودم است. این کاری را که انتظار دارم دیگران برای من انجام دهند خودم برای خود انجام دهم، برای خودت برنامه بریز، از امروز متفاوت باش، با خودت متفاوت رفتار کن، تا نتیجه متفاوت بگیری.

3- ارتباط با خداوند

افرادی که با خداوند به عنوان خالق این جهان در ارتباط هستند هوش معنوی بالاتری دارند انسان معنوی با مذهبی فرق می کند. چه بسیار انسان هایی که مذهبی هستند اما معنوی نیستند. انسان معنوی تاب آوری بالایی دارد. کمتر مضطرب است. انسان معنوی مطابق فطرت خود با دیگران رفتار می کند

آنچه برای خود می پسندد باری دیگران هم بپسند.

به هر دینی که قائل هستید، بودا – مسیحی – یهودی – مسلمان.   سیم ارتباطت با خداوند قطع نشود.

گوشی می خریم دنبال گارانتی هستیم، گارانتی ما – خدمات پس از فروش ما خداست.

انسان برای تاب آوری در زندگی نیازمند انرژی است این انرژی را از خاک، خورشید، آب، طبیعت، باد کسب می کند. طبیعت درس های خود را دارد. خزان طبیعت – بهار طبیعت

هر ورقش دفتریست معرفت کردگار

نظم آفرینش- ریشه ها در خاک می مانند. جوانه می زنند درختی که ریشه دارد گرچه قطع شود دوباره جوانه می زند.درختی که ریشه دارد در برابر باد بیشتر مقاومت میکند. درختی که از یک طرف رشد کند از همان جا سنگین می شود و می شکند. زیبایی درخت به رشد از همه طرف است مثل بید مجنون.

اگر من هم از یک سمت رشد کنم این نقطه قوت من ضعف من هم هست از همان جا می شکنم.

من در کار موفق هستم (برنده) اما در ارتباط با خانواده بازنده.

اگر در یک بعد ارتباط داشته باشم شکسته می شوم. برای مطالعه هم توصیه شده همه کتاب ها را بخوانند. رمانه، شعر، تاریخ، فلسفه، روان شناسی نویسنده خارجی، ایرانی  انسان تک بعدی نباشیم.

افرادی که اهل حضور در طبیعت هستند انرژی مثبت دیگری دارند. بیشتر سکوت می کنند. مشاهده گر هستند. بی توقع تر.

تو ارتباطات دنبال چرایی و مقصر نیستند. دنبال این که چگونه این اتفاق افتاد و الان باید چه کار کنم راه حل محور هستند.

پس اگر من با خودم در صلح باشم با خدا دیگران جهان نیز در صلح و آرامش هستم. این راز کاریزماتیک و تأثیر گذاری است.

فرق شدن در عبارت به همان اندازه خطرناک است که قطع شدن با خداوند. کمی فکر کنید. افراط         تفریط

شما در ارتباطات خود چگونه اید؟ با کدام قهر هستید؟ با کدام وصل؟ چه قدر اهل تعادل هستید؟ چه قدر برای خودتون وقت می گذارید؟

در ارتباطات افراد 4 نوع تفکر دارند و براساس این 4 نوع تفکر 4 نوع برخورد دارند.

1. من خوبم              تو بدی

من درست می گم                  دیگران اشتباه

من می فهمم                       بقیه نمی فهمند.

 این طرز فکر افراد خود شیفته – دیکتاتور و سلطه گراست. عمیق اینها را دوست ندارد(رابطه خوبی با دیگران رهاشون می کنند.)

ندارند سیستم هایی که این طرز تفکر جریان دارد. 1- منفعل 2. عصبی

2. من بدم                 تو خوبی

تفکر افراد افسرده – مهرطلب

ابن افراد رابطه خوبی با خود ندارند دنبال تأئید و جلب ترحم و توجه و محبت هستند. دائم می خواهند دیگران آنها را حمایت کنند. تأئید کنند. ( رابطه خوبی با خود ندارند)

3. من بدم                  تو هم بدی

این تفکر افراد آنتی سوشال یا ضداجتماعی  است. با خود خدا – جامعه در جنگ هستند ( قطع ارتباط)

به زمین و آسمان بدوبیراه میگه ، همه بدند ، به همه چیز دید منفی دارند.

عذاب وجدان ندارند ، دیگران اضطراب دارند.

4. تفکر که سالمترین تفکر من خوبم تو هم خوبی 

افرادی که این طرز تفکر را دارند با خود – خدا – دیگران – جهان رابطه خوبی دارند. دیگران هم کناراین افراد آرامش دارند.

به اعتماد دیگران اقدام می گذارند. به حقوق خود آشنا و آگاه هستند. به حقوق خود و دیگران احترام می گذارند. نه ظلم می کنند  نه ظلم می پذیرند.

افراد را همان گونه که هستند با همان دیدگاه و عقاید می پذیرند.

دنبال تغییر خود هستند نه تغییر دیگران ــــــــــــــ انسان معنوی

شما چه طرز تفکری دارید؟

افراد در ارتباطات چگونه عمل می کنند

1-منفعل

2-پرخاشگر

3-پرخاشگر منفعل

4-جراتمند

1- افراد منفعل :

به نیاز و خواسته های خود اهمیت نمی دهند. ( رابطه خوبی با خود ندارند) تقاضای دیگران در اولویت است، اعتقاد دارند من خوب نیستم دیگران خوب هستند همه را راضی نگه می دارد الا خود همیشه ترس دارد دیگران را از دست بدهد

علیرعم میل باطنی خود دیگران در اولویت هستند. قدرت نه گفتن ندارد اعتماد به نفس پایین – در ظاهر مهربان و متواضع در باطن مضطرب و افسرده به خاطر خشم درونی به سراغ پرخوری – مواد می روند.

دسته دوم = عده ای در ارتباطات پرخاشگر هستند.

این افراد در ارتباط با همسر – فرزند. والدین پرخاشگر هستند نامناسب صحبت می کنند . حمله کلامی یا غیر کلامی دارند.

توهین – تمسخر – تهدید – خود برتر بینی دارند. تحکمی صحبت می کنند.

شعار = من خوبم تو بدی

هدف=  امتیاز گرفتن و برنده شدن

در کوتاه مدت جواب می دهد اما در دراز مدت اطرافیان آنها را ترک می کنند. فرزندان در سن بلوغ  طغیان می کنند.

والدینی که دیکتاتور – مستبد و پرخاشگر هستند ارتباطات خود را از دست می دهند.

فرد منفعل = خود را نمی بیند . رابطه اش با خودش قطع است.

فرد پرخاشگر = دیگران نمی بیند با دیگران قطع رابطه است

فرد منفعل پرخاشگر

این فرد در ارتباطات منفعلی هست که خشم دارد اما جرأت ابراز خشم ندارد زیرآب می زند، غیبت می کند.  نقشه می کشد اما جرأت ابراز خشم خود را ندارد. نمی تواند خود را مستقیم بروز دهد غیر مستقیم بروز می دهد.

4- سبک جرأتمندانه در ارتباطات

این فرد به حقوق خود و دیگران احترام می گذارد مستقیم شفاف خواسته خود را می گوید.

شعار = من خوبم – تو هم خوبی

افراد جرأتمند حاصل روش تربیتی دموکرات – مشورتی هستند.در خانواده در سیستم تربیتی با بچه ها مشورت می شود. و بچه ها جرأتمندانه  در مورد خواسته های خود صحبت می کنند.

خانواده سلطه گر                  فرزند پرخاشگر یا منفعل تربیت  می کند.

خانواده دموکرات                  فرزند جرأتمند

( ما در خانواده زندگی نمی کنیم                          خانواده در ما زندگی می کند)

آسیب ها را بشناسیم. خانواده من چه طور مرا تربیت کردند؟

من چه طور با فرزندانم صحبت می کنم؟  سبک ارتباطی من چگونه است؟

رابطه من با 4 بعد چگونه است؟ با کدام قطع ارتباط دارم؟

و با کدام غرق هستم؟ چه قدر تعادل در کار و زندگی دارم؟

زمانی ما را تربیت کرده اند. وقتی سبک تربیت پدرومادر در خود را بشناسیم و آسیب های آن ا متوجه شویم، خودمان را تربیت می کنیم. درصدد اصلاح بر می آییم، گرچه زمان می برد. اما روی خودم کار می کنم. ما شاید مسئول زخم هایی و آسیب هایی که والدینمان نا خواسته به ما زده اند نیستیم، اما از روزی که متوجه شدیم مسئول درمان آنها هستیم، افراد جرأتمند اعتماد به نفس بالایی دارند. محکم- قاطعانه صحبت می کنند. روابط اجتماعی محکم و مؤثری دارند.

وقتی روابط اجتماعی محکم داشته باشند احساس خوبی خواهند داشت

افراد جرأتمند در اتفاقات زندگی صحنه را ترک نمی کنند. می مانند و تصمیم می گیرندو پای تصمیم خود می ایستند.

پس جرأتمندانه پای تغییر خود بایستیم.

  • رضوان جعفری درمانگر زوج و خانواده

نیاز به مشاوره دارید؟ فقط باید فرم زیر را پر کنید

درخواست مشاوره

"*"فیلدهای ضروری را نشان می دهد

نام و نام خانوادگی

دیدگاه‌ خود را بنویسید